فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Chicane

ʃɪˈkeɪn ʃɪˈkeɪn

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

ورزش پیچ جاده (مخصوصاً پیچ‌های s مانند در مسابقات اتومبیل‌رانی)

The chicane was placed to challenge the skill of the drivers.

پیچ جاده برای به چالش کشیدن مهارت رانندگان قرار داده شده بود.

The sudden appearance of a chicane caught many racers off guard.

پیدایش ناگهانی پیچ جاده باعث شد بسیاری از مسابقه‌دهندگان اتومبیل‌رانی غافل‌گیر شوند.

noun countable uncountable

قدیمی دغل‌کاری، حیله‌گری، فریب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The student tried to use a chicane to get out of taking the test.

دانش‌آموز سعی کرد از دغل‌کاری استفاده کند تا از امتحان فرار کند.

The magician performed a clever chicane to amaze the audience.

شعبده‌باز یک فریب هوشمندانه اجرا کرد تا حضار را شگفت‌زده کند.

verb - intransitive

مغلطه کردن، حیله‌گری کردن، دغل‌بازی کردن، گول زدن

She tried to chicane of paying for the damages.

او سعی کرد در پرداخت خسارت دغل‌بازی کند.

Despite her attempts to chicane, the truth eventually came out.

باوجود تلاش‌های او برای مغلطه کردن، حقیقت در نهایت آشکار شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chicane

  1. verb defeat someone through trickery or deceit
    Synonyms:
    cheat screw chouse shaft jockey
  1. verb raise trivial objections
    Synonyms:
    carp cavil
  1. noun the use of tricks to deceive someone (usually to extract money from them)
    Synonyms:
    trickery chicanery wile guile shenanigan

ارجاع به لغت chicane

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chicane» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chicane

لغات نزدیک chicane

پیشنهاد بهبود معانی