فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Gracefully

ˈɡreɪsfli ˈɡreɪsfli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more gracefully
  • صفت عالی:

    most gracefully

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
به‌طور باظرافت، به‌زیبایی، به‌طور زیبا، به‌طور محترمانه، به‌طور جذاب، به‌طور باوقار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Ben tried to gracefully change the subject.
- بن سعی کرد به‌طور محترمانه موضوع را تغییر دهد.
- She moved so gracefully.
- به‌طور باوقار حرکت کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gracefully

  1. adverb lithely
    Synonyms:
    easily smoothly nimbly skillfully adroitly neatly delicately elegantly beautifully charmingly pleasingly fitly agilely dexterously artistically tastefully rhythmically handsomely daintily felicitously symmetrically trimly sprucely exquisitely harmoniously
    Antonyms:
    awkwardly gracelessly grotesquely insipidly

ارجاع به لغت gracefully

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gracefully» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gracefully

لغات نزدیک gracefully

پیشنهاد بهبود معانی