با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Awkwardly

ˈɑːkwərdli ˈɔːkwədli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    از روی ناشیگری، از روی بی‌تجربگی، غیر ماهرانه، غیر استادانه، از روی خام‌دستی، خام‌دستانه
    • - He creates the artworks and origamis awkwardly because he is a beginner.
    • - او آثار هنری و اوریگامی را به‌طرز غیر ماهرانه‌ای خلق می‌کند چون او تازه‌کار است.
    • - She writes the letters awkwardly.
    • - او نامه‌ها را به‌طرز ناشیانه‌ای می‌نویسد.
  • adverb
    اهانت‌آمیز، به‌طرز ناجور، به‌طور زشت، به‌طرز ناخوشایند
    • - She put her hand awkwardly on her mother’s cheek.
    • - دستش را به‌طرزی اهانت‌آمیز روی گونه‌ی مادرش قرار داد.
    • - He sat down awkwardly on the bench opposite Winston.
    • - او به‌طرز ناجوری روی نیمکت مقابل وینستون نشست.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد awkwardly

  1. adverb with difficulty
    Synonyms: bunglingly, unskillfully, unadroitly, ineptly, fumblingly, lumberingly, gawkily, uncouthly, gracelessly, inelegantly, ungracefully, stiffly, with difficulty, carelessly, clumsily
    Antonyms: gracefully, skillfully, adroitly

ارجاع به لغت awkwardly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «awkwardly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/awkwardly

لغات نزدیک awkwardly

پیشنهاد بهبود معانی