شکل جمع:
caucusesانجمن حزبی، کمیتههای پارلمانی، نمایندگان حزب کارگر در پارلمان یا انجمن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the black congressional caucus
جرگهی (فراکسیون) سیاهپوستان در کنگره(ی امریکا)
We need the continued support of the Labour caucus on the economic council.
ما به پشتیبانی مداوم نمایندگان حزب کارگر در شورای اقتصادی نیاز داریم.
He had to follow his party's caucus resolutions.
او مقید به پیروی از تصمیمات سازمان رهبری حزبش بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «caucus» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/caucus