مستعد، فروگیر، حساس، مستعدپذیرش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
susceptible to disease
مستعد بیماری
The government was not susceptible to public opinion.
دولت پذیرای افکار عمومی نبود.
areas susceptible to flooding
نواحی آسیبپذیر از سیل
The city is susceptible to air attack.
شهر در معرض حملهی هوایی است.
a theory susceptible of proof
تئوری اثباتشدنی
This problem is susceptible to solution.
این مسئله حلشدنی است.
impulse susceptible of control
انگیزهی مهارپذیر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «susceptible» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/susceptible