با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Susceptible

səˈseptəbl səˈseptəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
مستعد، فروگیر، حساس، مستعد‌پذیرش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- susceptible to disease
- مستعد بیماری
- The government was not susceptible to public opinion.
- دولت پذیرای افکار عمومی نبود.
- areas susceptible to flooding
- نواحی آسیب‌پذیر از سیل
- The city is susceptible to air attack.
- شهر در معرض حمله‌ی هوایی است.
- a theory susceptible of proof
- تئوری اثبات‌شدنی
- This problem is susceptible to solution.
- این مسئله حل‌شدنی است.
- impulse susceptible of control
- انگیزه‌ی مهار‌پذیر
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد susceptible

  1. adjective exposed, naive
    Synonyms: affected, aroused, be taken in, disposed, easily moved, easy, fall for, given, gullible, impressed, impressible, impressionable, inclined, influenced, liable, mark, movable, nonresistant, obnoxious, open, out on a limb, persuadable, predisposed, prone, pushover, ready, receptive, responsive, roused, sensible, sensile, sensitive, sentient, sitting duck, soft, stirred, subject, sucker, suggestible, susceptive, swallow, swayed, tender, touched, tumble for, vulnerable, wide open
    Antonyms: resistant, resisting, unsusceptible

ارجاع به لغت susceptible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «susceptible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/susceptible

لغات نزدیک susceptible

پیشنهاد بهبود معانی