آخرین به‌روزرسانی:

Honorary

ˈɑːnəreri ˈɒnrəri

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

افتخاری، مجانی، درجه افتخاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

an honorary doctorate degree

درجه‌ی دکترای افتخاری

the honorary chairman of the club

رئیس افتخاری باشگاه

نمونه‌جمله‌های بیشتر

an honorary secretary

منشی افتخاری

He belongs to two honorary student societies.

او عضو دو انجمن ویژه‌ی دانشجویان ممتاز است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد honorary

  1. adjective honorific
    Synonyms:
    titular congratulatory celebratory

ارجاع به لغت honorary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «honorary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/honorary

لغات نزدیک honorary

پیشنهاد بهبود معانی