لقبی، ناشی از لقب رسمی، افتخاری، عنوانی، لقبدار، صاحب لقب، متصدی، دارای عنوانی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the titular theme of the book
موضوع کتاب که در عنوان آن آمده است
the titular head of the party
رئیس افتخاری حزب
His sovereignty is only titular.
سیطرهی او فقط رسمی است (نه در واقع).
titular privileges
امتیازات اشرافی
titular rank
رتبهی اشرافی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «titular» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/titular