همچنین میتوان از engrain به جای ingrain استفاده کرد.
نخ رنگی، نخی که قبلاً الیاف آن رنگ شده است، خطوط و خالهای رنگارنگ کاغذ دیواری، رنگ ثابت خورده، نبافته رنگشده، دیرنیه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ingrained suspicion
سوءظن ریشهدار
Prejudices that are so ingrained that it is impossible to erase them.
پیشداوریهایی که آنقدر جایگزین شدهاند که زدودن آنها محال است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ingrain» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ingrain