خاطره ای را (از ذهن) پاک کردن، سعی در فراموش کردن خاطره ای کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He tried to blot out the memory of the accident.
او سعی کرد خاطره تصادف را از ذهنش پاک کند.
She drank to blot out the painful memories.
او نوشید تا خاطرات دردناک را فراموش کند (از ذهنش محو کند).
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «blot out a memory» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blot-out-a-memory