فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Zonked

    zɑːŋkt zɒŋkt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    adjective
    (عامیانه) مست و خراب، سیاه مست، (مواد مخدر) لول، نشئه، از خود بیخود

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    adjective
    (عامیانه) کاملاً خسته
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد zonked

    1. adjective drunk, intoxicated; stunned
      Synonyms:
      intoxicated buzzed tipsy inebriated sloshed wasted boozed up juiced lit plastered stoned high liquored up tanked feeling no pain under the influence groggy dazed stunned astonished amazed dumbfounded thunderstruck bashed crocked flying seeing double stewed three sheets to the wind totaled under the table

    ارجاع به لغت zonked

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «zonked» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/zonked

    لغات نزدیک zonked

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه