آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
    آخرین به‌روزرسانی:

    Pickled

    ˈpɪkld ˈpɪkld

    سوم‌شخص مفرد:

    pickles

    وجه وصفی حال:

    pickling

    معنی pickled

    adjective

    (عامیانه) مست، پاتیل

    adjective

    ترشی (انداخته)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    adjective

    شور

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pickled

    1. adjective stupefied, excited, or muddled with alcoholic liquor
      Synonyms:
      drunk drunken intoxicated inebriated tipsy tight boozed loaded smashed plastered sloshed stewed inebriate lit high bombed stoned boozy cockeyed soused besotted looped crapulent crapulous sodden stinking stinko blind crocked zonked pixilated
    1. verb
      Synonyms:
      troubled messed jammed bound kept canned cured plighted

    سوال‌های رایج pickled

    وجه وصفی حال pickled چی میشه؟

    وجه وصفی حال pickled در زبان انگلیسی pickling است.

    سوم‌شخص مفرد pickled چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد pickled در زبان انگلیسی pickles است.

    ارجاع به لغت pickled

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pickled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pickled

    لغات نزدیک pickled

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    kabaddi paragliding horse riding aerobics CrossFit Pilates Muay Thai ice climbing rock climbing row rowing canoe canoeing kickboxing yellow card سرفه کودک گوسفند توپ سینا مخفی شیر خشک زیست‌شناسی جاسوس جرم دست‌مالی کردن دیپلم مار مهمان سنبل