فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Blaspheme

blæsˈfiːm blæsˈfiːm

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive

کفرگویی کردن، به مقدسات بی‌حرمتی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

to blaspheme the name of God

نام خداوند را با بی‌حرمتی ذکر کردن

He has been blasphemed more than he deserves.

بیش از آنچه که در خور او بود، مورد انتقاد قرار گرفت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blaspheme

  1. verb curse
    Synonyms:
    swear cuss talk dirty revile

ارجاع به لغت blaspheme

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blaspheme» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blaspheme

لغات نزدیک blaspheme

پیشنهاد بهبود معانی