فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Matrimony

ˈmætrəmoʊni ˈmætrəməni

معنی و نمونه‌جمله

noun

زناشویی، عروسی، ازدواج، نکاح

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

They were united in holy matrimony.

طی مراسم مقدس ازدواج با هم وصلت کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد matrimony

  1. noun being joined in marriage
    Synonyms:
    marriage wedding union wedlock match nuptials wedding ceremony wedding bells alliance conjugality marital rites connubiality bells shotgun wedding
    Antonyms:
    divorce

ارجاع به لغت matrimony

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «matrimony» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/matrimony

لغات نزدیک matrimony

پیشنهاد بهبود معانی