آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Matrimony

ˈmætrəmoʊni ˈmætrəməni

معنی matrimony | جمله با matrimony

noun

زناشویی، عروسی، ازدواج، نکاح

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

They were united in holy matrimony.

طی مراسم مقدس ازدواج با هم وصلت کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد matrimony

  1. noun being joined in marriage
    Synonyms:
    marriage wedding union wedlock match nuptials wedding ceremony wedding bells alliance conjugality marital rites connubiality bells shotgun wedding
    Antonyms:

سوال‌های رایج matrimony

معنی matrimony به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «matrimony» در زبان فارسی به «ازدواج» یا «زناشویی» ترجمه می‌شود.

این واژه از ریشه‌ی لاتین matrimonium گرفته شده است که خود از ترکیب mater به معنای «مادر» و پسوند monium- به معنای «وضعیت یا شرایط» ساخته شده است. بنابراین، matrimony در اصل به پیوندی اشاره دارد که در آن زن به نقش مادری و بنیان خانواده وارد می‌شود. در زبان انگلیسی، این واژه بیشتر در متون رسمی، حقوقی یا مذهبی به‌کار می‌رود و حال و هوایی جدی‌تر و تشریفاتی‌تر نسبت به واژه‌ی ساده‌تر marriage دارد.

از نظر تاریخی، matrimony در فرهنگ غربی همواره پیوندی مقدس و رسمی میان دو فرد تلقی شده است. در قرون وسطی، این واژه در متون کلیسایی برای توصیف آیین ازدواج به‌کار می‌رفت و بار مذهبی پررنگی داشت. در همان زمان، ازدواج نه‌فقط یک پیوند عاطفی، بلکه نهادی اجتماعی محسوب می‌شد که هدف آن ایجاد خانواده، تربیت نسل جدید و تداوم سنت‌ها بود. بنابراین، matrimony در آن دوره صرفاً رابطه‌ی دو فرد نبود، بلکه پیمانی اجتماعی با مسئولیت‌های گسترده‌تر به شمار می‌رفت.

در ادبیات، matrimony بارها و بارها موضوع اصلی یا حاشیه‌ای داستان‌ها بوده است. نویسندگان کلاسیک مانند جین آستن یا ویلیام شکسپیر از این مفهوم برای خلق درام، کمدی یا حتی تراژدی بهره برده‌اند. ازدواج به‌عنوان نقطه‌ی عطف در زندگی شخصیت‌ها مطرح می‌شد و matrimony نماد انتخاب، تغییر مسیر یا حتی کشمکش‌های خانوادگی بود. همین موضوع نشان می‌دهد که matrimony در ذهن بشر چیزی فراتر از یک قرارداد ساده است؛ بلکه سرآغازی برای مرحله‌ای تازه و پرچالش در زندگی به شمار می‌رود.

از منظر اجتماعی، matrimony جایگاهی محوری دارد. در بیشتر فرهنگ‌ها، ازدواج نهادی است که روابط انسانی را سامان می‌دهد و پیوندهای خانوادگی را گسترش می‌بخشد. واژه‌ی matrimony در این بستر، به معنای پیوندی رسمی و مشروع است که از سوی جامعه پذیرفته می‌شود. این واژه اغلب در متون حقوقی یا رسمی نیز دیده می‌شود، جایی که قوانین مرتبط با حقوق و وظایف زوجین تدوین شده‌اند. در واقع، matrimony نشان‌دهنده‌ی این است که ازدواج نه‌تنها انتخابی شخصی بلکه ساختاری اجتماعی و قانونی است.

در زندگی روزمره، واژه‌ی matrimony اگرچه کمتر از marriage استفاده می‌شود، اما همچنان حضوری پررنگ در مراسم رسمی و زبان نوشتاری دارد. مثلاً در کارت‌های دعوت یا خطابه‌های رسمی ممکن است عبارت‌هایی مانند holy matrimony («ازدواج مقدس») به‌کار رود که شکوه و جدیت بیشتری نسبت به marriage القا می‌کند. این تفاوت زبانی نشان می‌دهد که matrimony بیشتر برای تأکید بر جنبه‌های آیینی، اخلاقی یا نهادی ازدواج به کار می‌رود. matrimony واژه‌ای است که نه‌تنها رابطه‌ی شخصی دو نفر را بازتاب می‌دهد، بلکه حامل بار فرهنگی، تاریخی و اجتماعی عمیقی است.

ارجاع به لغت matrimony

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «matrimony» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/matrimony

لغات نزدیک matrimony

پیشنهاد بهبود معانی