با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Matrilocal

    ˈmeɪtrɪˌloʊkəl ˈmeɪtrɪˌləʊkəl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    مادرمکان، هم‌زیستی با خانواده‌ی زن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - In societies with matrilocal traditions, men often relocated to live with their wives' families.
    - در جوامعی با سنت‌های مادرمکان، مردان اغلب برای زندگی با خانواده‌ی همسران خود به محل زندگی‌شان می‌رفتند.
    - The couple chose a matrilocal lifestyle, moving into her childhood home after their marriage.
    - این زوج سبک زندگی هم‌زیستی با خانواده‌ی زن را انتخاب کردند و پس‌از ازدواج به خانه‌ی دوران کودکی او نقل‌مکان کردند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت matrilocal

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «matrilocal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/matrilocal

    لغات نزدیک matrilocal

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند