آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Rut

rʌt rʌt

معنی rut | جمله با rut

noun adverb

مستی، شور، شهوت، فحلی، گشن آمدن، گرمی، مست شهوت شدن، شور پیدا کردن، فحل شدن، رد جاده، اثر، خط شیار، عادت، روش، شیار‌دار کردن، خط انداختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The ruts in the children's playground were made by a big truck.

شیارهای میدان بازی کودکان توسط یک کامیون بزرگ ایجاد شده بود.

to fall into a rut

به برنامه‌ی هرروزی و یکنواخت عادت کردن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

rutting stags

گوزن‌های فحل آمده

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rut

  1. noun groove, indentation
    Antonyms:

ارجاع به لغت rut

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rut» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rut

لغات نزدیک rut

پیشنهاد بهبود معانی