فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Rustproof

ˈrʌstpruːf ˈrʌstpruːf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

verb - transitive adjective
پاد‌زنگ، ضد‌زنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
adjective verb - transitive
پاد زنگ کردن
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت rustproof

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rustproof» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rustproof

لغات نزدیک rustproof

پیشنهاد بهبود معانی