آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ اسفند ۱۴۰۲

    Claw

    klɒː klɔː

    گذشته‌ی ساده:

    clawed

    شکل سوم:

    clawed

    سوم‌شخص مفرد:

    claws

    وجه وصفی حال:

    clawing

    شکل جمع:

    claws

    معنی claw | جمله با claw

    noun countable

    جانورشناسی چنگال، سرپنجه (زائده‌ای خمیده و برجسته در انتهای انگشتان دست یا پا که در بیشتر آب‌پرده‌داران (پستانداران و خزندگان و پرندگان) دیده می‌شود)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

    مشاهده

    The eagle swooped and picked up the rabbit in its claws.

    عقاب چرخی زد و با چنگال خود خرگوش را ربود (بلند کرد).

    Our cat is always sharpening its claws on the carpet.

    گربه‌ی ما همیشه سرپنجه‌های خود را روی فرش تیز می‌کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Birds use their sharp claws to perch on branches and catch insects.

    پرندگان از چنگال‌های تیز خود برای نشستن روی شاخه‌ها و گرفتن حشرات استفاده می‌کنند.

    noun countable

    جانورشناسی قلاب، چنگ، انبرک (زائده‌ای در برخی از بی‌مهرگان مانند قاب‌بالان و عنکبوت‌ها برای گرفتن سطح و استواری پا در هنگام راه رفتن و غیره)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The crab scuttled across the sand, its sharp claws ready to snatch up any unsuspecting prey.

    خرچنگ روی شن و ماسه پرید؛ قلاب‌های تیزش آماده‌ی ربودن هر طعمه‌ی ازهمه‌جابی‌خبری بود.

    The lobster''s sharp claws were ready to seize its prey.

    چنگ‌های تیز خرچنگ آماده‌ی گرفتن طعمه بود.

    noun countable

    دست (انسان) (به‌طوری که مثل چنگال‌های برخی جانوران و پرندگان و حشرات خمیده یا پیچ‌خورده باشد)

    She clenched her claw around the pen.

    دستش را دور قلم فشار داد.

    The child's tiny claws reached out to grab onto their mother's finger.

    دست‌های کوچک کودک به سمت انگشت مادر دراز شد.

    noun countable

    هر چیز پنجه‌شکل، چنگک، قلابک

    He used a metal claw to retrieve the lost keys from the drain.

    از یک چنگال فلزی برای بیرون آوردن کلیدهای گمشده از زهکش استفاده کرد.

    The gardening tool had long, curved claws that made digging easier.

    این ابزار باغبانی پنجه‌های بلند و منحنی‌ای که کندن را آسان می‌کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the claw of a hammer

    قلابک (یا میخ‌کش) چکش

    verb - intransitive verb - transitive

    چنگ زدن، پنجه کشیدن، با چنگ گرفتن، چنگ انداختن به، پنجول زدن

    the picture of a tiger clawing the back of a cow

    تصویر پلنگی که بر پشت گاوی چنگ زده است

    The cat was clawing at my trousers.

    گربه به شلوارم چنگ می‌زد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد claw

    1. noun nail of animal; tool shaped like nail of an animal
      Synonyms:
      fingernail nail claw hook talon fang barb spur paw pincer crook tentacle grappler grapnel nipper manus cant hook unguis ungula retractile clapperclaw
    1. verb using sharp nail
      Synonyms:
      scratch scrape hurt tear break open rip dig graze itch scabble lacerate mangle maul

    Phrasal verbs

    claw at (something)

    با چنگال چیزی را گرفتن یا خراشیدن

    claw back (money, etc.)

    (انگلیس) به زور یا ترفند پس گرفتن

    سوال‌های رایج claw

    گذشته‌ی ساده claw چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده claw در زبان انگلیسی clawed است.

    شکل سوم claw چی میشه؟

    شکل سوم claw در زبان انگلیسی clawed است.

    شکل جمع claw چی میشه؟

    شکل جمع claw در زبان انگلیسی claws است.

    وجه وصفی حال claw چی میشه؟

    وجه وصفی حال claw در زبان انگلیسی clawing است.

    سوم‌شخص مفرد claw چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد claw در زبان انگلیسی claws است.

    ارجاع به لغت claw

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «claw» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/claw

    لغات نزدیک claw

    • - clavier
    • - claviform
    • - claw
    • - claw at (something)
    • - claw back (money, etc.)
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.