آیکن بنر

لیست کامل لغات کتاب‌های English Vocabulary In Use

واژگان کتاب‌های English Vocabulary In Use

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Maul

mɒːl mɔːl

معنی maul | جمله با maul

noun verb - transitive

چکش چوبی، تخماق، چماق، گرز، توپوز، ضربت سنگین، با چکش زدن یا کوبیدن، خردکردن، له کردن، صدمه زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The dog mauled the child.

سگ کودک را زخمی کرد.

The lion mauled his trainer.

شیر مربی خود را گاز گاز کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The boxer mauled his opponent.

مشت‌باز حریف خود را له‌و‌لورده کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد maul

  1. verb mangle, abuse

ارجاع به لغت maul

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «maul» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/maul

لغات نزدیک maul

پیشنهاد بهبود معانی