چکش چوبی، تخماق، چماق، گرز، توپوز، ضربت سنگین، با چکش زدن یا کوبیدن، خردکردن، له کردن، صدمه زدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The dog mauled the child.
سگ کودک را زخمی کرد.
The lion mauled his trainer.
شیر مربی خود را گاز گاز کرد.
The boxer mauled his opponent.
مشتباز حریف خود را لهولورده کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «maul» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/maul