فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Pincer

ˈpɪnsər ˈpɪnsə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    pincers

معنی

  • گاز انبر، ماشه، گیره، (جانورشناسی) عضو گازانبری جانوران(مثل خرچنگ)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد pincer

  1. noun A grasping structure on the limb of a crustacean or other arthropods
    Synonyms: pair of pincers, claw, chela, tweezer, pair of tweezers, nipper

ارجاع به لغت pincer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pincer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pincer

لغات نزدیک pincer

پیشنهاد بهبود معانی