عینک رو دماغی، عینک بیدسته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She reached into her bag and pulled out a small case containing her pince-nez.
دستش را در کیفش برد و کیف کوچکی -که حاوی عینک رو دماغی بود- را بیرون آورد.
He carefully cleaned his pince-nez.
عینک بیدستهاش را تمیز کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pince-nez» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pince-nez