آخرین به‌روزرسانی:

Spectacles

ˈspektəkəlz ˈspektəkəlz

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural

عینک

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

You could just see his eyes behind the thick lenses of his spectacles.

می‌تونستی چشماش رو پشت شیشه‌های ضخیم عینکش ببینی.

He peered through his spectacles.

او از پشت عینکش خیره شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spectacles

  1. noun eyeglasses
    Synonyms:
    glasses specs shades sunglasses reading glasses contact lenses contacts goggles pair of glasses bifocals trifocals blinkers monocle pince-nez lorgnette

ارجاع به لغت spectacles

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spectacles» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spectacles

لغات نزدیک spectacles

پیشنهاد بهبود معانی