با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Glasses

    American: ˈɡlæsəz British: ˈɡlɑːsɪz
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    در انگلیسی آمریکایی می‌توان از eyeglasses نیز به‌جای glasses استفاده کرد.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    plural A1
    glasses, عینک
    عینک

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - His reading glasses were left on the kitchen table.
    - عینک مطالعه‌اش روی میز آشپزخانه جا مانده بود.
    - She adjusted her pair of glasses to get a better view of the painting.
    - او عینک خود را تنظیم کرد تا دید بهتری از نقاشی داشته باشد.
    - Glasses can improve your vision significantly.
    - عینک می‌تواند بینایی شما را به میزان قابل‌ توجهی بهبود بخشد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد glasses

    1. noun two small pieces of specially made glass or transparent plastic worn in front of the eyes to improve sight and held in place with a frame that reaches back over the ears
      Synonyms: bifocals, blinkers, cheaters, contact lenses, eyeglasses, four eyes, frames, goggles, lorgnette, pince-nez, rims, shades, specs, spectacles, trifocals

    لغات هم‌خانواده glasses

    ارجاع به لغت glasses

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «glasses» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/glasses

    لغات نزدیک glasses

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی