Untold

    ʌnˈtoʊld ˌʌnˈtəʊld
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    ناگفته، ناشمرده، بی‌حساب، آشکار‌نشده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - the hitherto untold story of his death
    - داستان فوت او که تاکنون گفته نشده است
    - their untold misery
    - فلاکت وصف‌ناپذیر آن‌ها
    - untold wealth
    - ثروت هنگفت
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد untold

    1. adjective very many; enormous
      Synonyms:
      many huge immense vast great countless innumerable numerous multiple myriad incalculable uncountable numberless gigantic mammoth monstrous prodigious titanic staggering multitudinous manifold measureless immeasurable unnumberable unnumbered beyond measure innumerous undreamed of unimaginable unthinkable indescribable inexpressible unspeakable unknown hidden private unexpressed suppressed
      Antonyms:
      few little small tiny

    ارجاع به لغت untold

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «untold» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/untold

    لغات نزدیک untold

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه