فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Unto

ˈʌntuː ˈʌntuː ˈʌntuː

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

preposition

قدیمی (to) با، به، نسبت به

Do unto others as you would have them do unto you.

با دیگران چنان کن که خواهی با تو آن‌چنان کنند.

The queen gave unto her subjects a gift in celebration of her coronation.

ملکه در جشن تاج‌گذاری‌اش هدیه‌ای به افراد تحت امر خود داد.

preposition

قدیمی (until) تا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The king ruled over his kingdom unto his dying breath.

پادشاه تا دم مرگ بر پادشاهی خود حکومت کرد.

The farmer toiled in the fields unto the sun began to set.

کشاورز تا خورشید غروب کرد در مزارع زحمت کشید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unto

  1. preposition
    Synonyms:
    to toward until till up to against beside next-to in the direction of contiguous to to the degree of to the extreme of

ارجاع به لغت unto

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unto» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unto

لغات نزدیک unto

پیشنهاد بهبود معانی