تا (برای اشاره به جا و مکان)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
The river flows up to the border of the national park.
رودخانه تا مرز پارک ملی جریان دارد.
The water rose up to my waist and I couldn't move.
آب تا کمرم بالا آمد و نمیتوانستم تکان بخورم.
تا، حداکثر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
You can order desserts up to 11:00 PM.
تا ساعت یازده شب میتوانید دسر سفارش دهید.
The competition is open to participants aged 18 and up to 35.
شرکت در این مسابقه برای شرکتکنندگان ۱۸ تا ۳۵ سال آزاد است.
انتظارات را برآورده کردن، به جا آوردن
چاپلوسی کردن، تملق کردن
برابر بودن در عمل، تکمیل کردن در عمل
درگیر انجام کاری بودن
نزدیک شدن
انجام دادن کار بد، دست گل به آب دادن
والا شمردن، با دیدهی تحسین نگریستن
جبران کردن
چاپلوسی کردن، خود شیرینی کردن
جلو کسی ایستادن، ایستادگی کردن
cotton up to (or cotton on to)
(عامیانه) خودشیرینی کردن، منت کشیدن
(امریکا - عامیانه) خود را جا کردن، تحبیب کردن
(عامیانه) جان و حال (کاری را) داشتن، از عهده برآمدن
منتهی شدن، منجر شدن، ختم شدن، زمینهساز بودن
زمینهچینی کردن، مقدمهچینی کردن، بهتدریج سر صحبت را باز کردن
match up to (or with) something
طبق انتظار بودن، مطابق میل بودن
(انتظارات یا معیارها یا شرایط لازم) واجد بودن، از عهده برآمدن، دارا بودن
(امریکا - عامیانه) خودشیرینی کردن، چاپلوسی کردن، شیرهمالی کردن
(عامیانه) چاپلوسی کردن، بادمجان دور قاب چیدن
live up to other people's expectations
توقعات و انتظارات دیگران را برآورده کردن
واجد شرایط، مطابق استاندارد، به درجهی مطلوب
دوباره مشغول حیله بازیهای همیشگی، دوباره مشغول دغلکاری
بودن (بنابر شایعه یا گزارش دیگران)، آن طور که میگویند
(be) up to one's ears in something
کاملاً درگیر چیزی بودن
(عامیانه) تا خرخره گرفتار، بسیار مشغول
تا آخرین لحظه، تا همین دقیقه، آخرین مد
طبق معمول، مانند همیشه
1- آمادهی آغاز کردن 2- در حد مورد قبول
(عامیانه) 1- در سطح یا میزان طبیعی (از نظر سلامتی یا خاصیت و غیره)، به حد نصاب 2- (انگلیس) هشیار، زیرک، گول نخور
تا بناگوش، (قرض یا گرفتار یا کار و غیره) تا خرخره
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «up to» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/up-to