دههزار، هزارها، بیشمار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The city was beset by myriads of problems.
شهر دچار مسائل عدیدهای بود.
myriads of mathematical possibilities
هزاران امکان (احتمال) ریاضی
Myriads of onlookers had gathered in the square.
هزاران نفر تماشاچی در میدان گرد آمده بودند.
The consequences of that victory were myriad.
پیامدهای آن پیروزی بسیار زیاد بودند.
God created a myriad of alchemies...
صد هزاران کیمیا حق آفرید...
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «myriad» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/myriad