آخرین به‌روزرسانی:

Castaway

ˈkæstəweɪ ˈkɑːstəweɪ

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective adverb

رانده ،مردود ،دورانداخته ،کشتی شکسته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

We are castaways....

کشتی شکستگانیم ...

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد castaway

  1. noun a shipwrecked person
    Synonyms:
    shipwreck survivor shipwreck outcast waif maroon outlaw derelict pariah evictee reprobate renegade ishmael outcaste leper

ارجاع به لغت castaway

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «castaway» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/castaway

لغات نزدیک castaway

پیشنهاد بهبود معانی