Pariah

pəˈraɪə / / ˈpæriə pəˈraɪə / / ˈpæriə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    pariahs

معنی و نمونه‌جمله

noun
منفور، از طبقه پست در هندوستان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- There, lepers are still considered as social pariahs.
- در آنجا جذامیان هنوز منفور اجتماع هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pariah

  1. noun social outcast
    Synonyms:
    outsider leper undesirable vagrant waif refugee exile hobo tramp bum vagabond derelict fugitive displaced person castaway deportee rascal persona non grata expatriate

ارجاع به لغت pariah

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pariah» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pariah

لغات نزدیک pariah

پیشنهاد بهبود معانی