با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Waif

weɪf weɪf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    مال بی‌صاحب (در دریا)، مال متروکه، بچه بی‌صاحب، آدم در به در، بچه سر راهی
    • - Zahra was a skinny waif with torn clothes and sunken eyes.
    • - زهرا دخترک بی‌خانمان لاغری بود با لباس‌های مندرس و چشم‌های گود افتاده.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد waif

  1. noun lost or unclaimed person or thing
    Synonyms: castaway, dogie, drop, fetch, flotsam, foundling, homeless one, jetsam, orphan, ragamuffin, stray, urchin

ارجاع به لغت waif

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «waif» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/waif

لغات نزدیک waif

پیشنهاد بهبود معانی