Flotsam

ˈflɑːt- ˈflɒtsm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
کالای آب آورده، آب‌آورد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flotsam

  1. noun floating debris
    Synonyms: cargo, castoffs, jetsam, junk, odds and ends, sea-drift, wreckage

Idioms

  • flotsam and jetsam

    1- تکه‌پاره‌های کشتی غرق‌شده و محمولات آن که قبلاً برای نجات کشتی به آب ریخته شده است، محمولات و تخته‌پاره‌های شناور بر آب 2- خرت و پرت، چیزهای بدردنخور یا وازده، آشغال ماشغال 3- آدم‌های بیکار و سرگردان، وازده‌های اجتماع، آوارگان

ارجاع به لغت flotsam

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flotsam» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flotsam

لغات نزدیک flotsam

پیشنهاد بهبود معانی