تختهپارههای شناور بر آب، پسماندهای شناور، ضایعات دریا
Fishermen often find flotsam and jetsam tangled in their nets.
ماهیگیران اغلب با پسماندهای شناور در تورهایشان روبهرو میشوند.
The flotsam and jetsam floating near the harbor created a serious pollution problem.
ضایعات دریایی که نزدیک بندر شناور بودند، مشکل جدی آلودگی ایجاد کرده بودند.
اضافیها، بیاهمیتها، بدردنخورها، طردشدهها، بیارزشها (انسان یا شیء)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The archives were full of historical flotsam and jetsam.
بایگانیها پر از چیزهایی بیاهمیت بودند.
Society often overlooks the struggles of the homeless, treating them as mere flotsam and jetsam.
جامعه اغلب مبارزات بیخانمانها را نادیده میگیرد و با آنها مانند اشیاء بیارزش رفتار میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «flotsam and jetsam» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flotsam-and-jetsam