Uninvited

ˌʌnɪnˈvaɪtɪd ˌʌnɪnˈvaɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
ناخوانده، دعوت‌نشده، سرزده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد uninvited

  1. adjective unwanted
    Synonyms: blackballed, excluded, inadmissible, left out in the cold, not in the picture, not wanted, rejected, shut out, unasked, undesired, unpopular, unsolicited, unwelcome

لغات هم‌خانواده uninvited

ارجاع به لغت uninvited

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uninvited» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/uninvited

لغات نزدیک uninvited

پیشنهاد بهبود معانی