فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Shut Out

    American: ˈʃətˈaʊt British: ʃʌtaʊt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    phrasal verb verb - transitive
    سد کردن، جلوگیری کردن، راه ندادن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    verb - transitive
    ورزش امتیاز ندادن، پوان نیاوردن، چند به هیچ از تیم مقابل یا حریف بردن
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد shut out

    1. verb exclude
      Synonyms:
      block out shut off keep out bar obstruct refuse debar evict ostracize lock out close cover hide conceal veil mask screen shroud seclude discontinue fence off blockade beleaguer
    1. verb exclude; screen
      Synonyms:
      exclude bar block out refuse close keep out obstruct lock out screen debar evict ostracize conceal hide cover mask veil shroud blockade fence off seclude discontinue beleaguer
      Antonyms:
      include welcome

    ارجاع به لغت shut out

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «shut out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shut-out

    لغات نزدیک shut out

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه