کفن، پوشش، لفافه، طناب اتصال بادبان به نوک عرشه کشتی، پوشاندن، در زیر حجاب نگاه داشتن، کفن کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
behind a shroud of secrecy
در پس پردهی اختفا
A shroud of dust was hanging over the city.
پوششی از گرد و غبار بر فراز شهر قرار داشت.
The tree was shrouded in a heavy mist.
مه سنگینی درخت را از نظر محو میکرد.
Uncertainty shrouds the identity of the corpse.
غباری از ابهام هویت آن نعش را پوشانده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shroud» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shroud