با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Shroud

ʃraʊd ʃraʊd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
کفن، پوشش، لفافه، طناب اتصال بادبان به نوک عرشه کشتی، پوشاندن، در زیر حجاب نگاه داشتن، کفن کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- behind a shroud of secrecy
- در پس پرده‌ی اختفا
- A shroud of dust was hanging over the city.
- پوششی از گرد و غبار بر فراز شهر قرار داشت.
- The tree was shrouded in a heavy mist.
- مه سنگینی درخت را از نظر محو می‌کرد.
- Uncertainty shrouds the identity of the corpse.
- غباری از ابهام هویت آن نعش را پوشانده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shroud

  1. noun Burial garment in which a corpse is wrapped
    Synonyms: pall, winding-sheet, covering, cerements, cerecloth, cerement, cover, sheet, graveclothes, cloak, clothing, dress, envelope, garment, grave-clothes, screen, tack, shade, shadow, shelter, vault, veil, mainsheet, wrap, weather-sheet, winding-clothes
  2. verb To cut off from sight
    Synonyms: block, conceal, hide, obscure, obstruct, screen, shut off
  3. verb To surround and cover completely so as to obscure
    Synonyms: enshroud, envelop, cloak, clothe, enfold, enwrap, infold, invest, veil, wrap, hide, cover
  4. verb To prevent (something) from being known
    Synonyms: cloak, conceal, cover, enshroud, hide, hush, mask, veil
  5. verb To envelop and obscure or shut off from sight:
    Synonyms: block

ارجاع به لغت shroud

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shroud» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shroud

لغات نزدیک shroud

پیشنهاد بهبود معانی