با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Survivor

sərˈvaɪvər səˈvaɪvə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    survivors

معنی

noun countable B2
شخص زنده، باقیمانده، بازمانده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد survivor

  1. noun One who lives through affliction
    Synonyms: one who has escaped, one still living, one spared, one left behind, relict, posterity, descendant, heir, subsister, widow, widower, orphan, derelict

لغات هم‌خانواده survivor

ارجاع به لغت survivor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «survivor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/survivor

لغات نزدیک survivor

پیشنهاد بهبود معانی