فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Heir

er

شکل جمع:

heirs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C2

وارث، ارث‌بر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

heir at law

(حقوق) وارثِ قانونی

heir to the throne

وارثِ تاج و تخت، ولیعهد

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heir

  1. noun person who inherits possessions
    Synonyms:
    successor beneficiary inheritor next in line heritor scion grantee devisee crown prince/princess
    Antonyms:
    heiress

ارجاع به لغت heir

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heir» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heir

لغات نزدیک heir

پیشنهاد بهبود معانی