با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Sable

    ˈseɪbl ˈseɪbl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    جانورشناسی سمور
    لیست لغات مرتبط با جانورشناسی در انگلیسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - The sable is known for its agility and ability to climb trees with ease.
    - سمور به‌دلیل چابکی و توانایی‌اش در بالا رفتن آسان از درختان شناخته شده است.
    - The sable's fur is highly prized for its softness and color.
    - خز سمور به‌دلیل نرمی و رنگش بسیار ارزشمند است.
    adjective noun countable uncountable
    ادبی رنگ مشکی، سیاه، قهوه‌ای تیره، تیره‌‌رنگ
    - The sable night sky was adorned with countless stars.
    - آسمان سیاه شب با ستاره‌های بی‌شماری زیبا شده بود.
    - The artist used the sable to paint on the canvas.
    - هنرمند برای نقاشی روی بوم از مشکی استفاده کرد.
    adjective
    سیاه‌رنگ (نماد، نشان و غیره)
    - The knight's helmet was adorned with a sable plume.
    - کلاه‌خود شوالیه با پر سیاه‌رنگ تزئین شده بود.
    - The sable banner waved proudly above the castle walls.
    - پرچم سیاه‌رنگ سرافرازانه بالای دیوارهای قلعه تکان می‌خورد.
    noun countable
    لباس مشکی (معمولا برای عزا)
    - The somber funeral procession was filled with individuals wearing sable attire.
    - مراسم تشییع‌جنازه پر از افرادی بود که لباس مشکی بر تن داشتند.
    - The sable shawl provided a touch of elegance to her mourning ensemble.
    - شال مشکی زیبایی را به گروه عزاداری‌اش می‌بخشید.
    noun
    پوشاک جانورشناسی خز سمور
    - She wore a luxurious coat made of sable.
    - او یک کت لاکچری از خز سمور پوشیده بود.
    - The sable's fur is known for its rich, dark brown color.
    - خز سمور به‌دلیل رنگ فاخر و قهوه‌ای تیره خود شناخته شده است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد sable

    1. adjective very dark in color
      Synonyms: black, dark, dusky, dusty, ebon, ebony, gloomy, inky, jet, jetty, murky, pitch-black, pitch-dark, raven, somber

    ارجاع به لغت sable

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sable

    لغات نزدیک sable

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی