معنی pitch-black به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈpɪtʃblæk ˈpɪtʃblæk

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

قیرگون، بسیار سیاه، کاملاً تاریک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The cave was pitch-black.

- غار کاملاً تاریک بود.

- The night sky was pitch-black, with no stars visible.

- آسمان شب قیرگون بود و هیچ ستاره‌ای دیده نمی‌شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pitch-black

adjective Of the darkest achromatic visual value

Synonyms: black, ebon, ebony, inky, jet, pitch-dark, jetty, onyx, pitchy, sable, sooty
noun A very dark black

Synonyms: coal-black, ebony, jet-black, sable, soot-black

ارجاع به لغت pitch-black

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «pitch-black» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pitch-black

لغات نزدیک pitch-black

- pitch pine
- pitch pipe
- pitch-black
- pitch-dark
- pitchblende

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند