با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Coal

koʊl kəʊl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    coals

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable C1
زغال‌سنگ، زغال، زغال کردن
- the coal mining industry
- صنعت استخراج زغال‌سنگ
- The meat was roasted over glowing coals.
- گوشت بر روی زغال گرفته بریان شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد coal

  1. noun Mineral fuel
    Synonyms: fuel, ember, anthracite, mineral coal, ash, coke, bituminous, carbon, char, charcoal, cinder, culm, fossil-fuel, scoria, slack, smut, spark, stoke
  2. noun An ember
    Synonyms: spark, live coal, brand, clinker, reprimand, criticize, castigate
  3. verb Burn to charcoal
    Synonyms: char

Collocations

  • coal black

    سیاه زغالی، سیاه سوخته، بسیار سیاه

  • coal face

    (انگلیس - معدن) رگه‌ی زغال‌سنگ

Idioms

ارجاع به لغت coal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/coal

لغات نزدیک coal

پیشنهاد بهبود معانی