فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cinder

ˈsɪndər ˈsɪndə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun verb - transitive
    زغال نیم‌سوز، خاکستر، خاکستر کردن
    • - Fatima burned the food to a cinder.
    • - فاطمه خوراک را سوزاند (زغال کرد).
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cinder

  1. noun hot ash
    Synonyms: clinker, ember, hot coal, soot

Collocations

  • burn to a cinder

    سوزاندن و سیاه یا زغال کردن، (غذا را) سوزاندن

ارجاع به لغت cinder

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cinder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cinder

لغات نزدیک cinder

پیشنهاد بهبود معانی