آخرین به‌روزرسانی:

Cinder

ˈsɪndər ˈsɪndə

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive

زغال نیم‌سوز، خاکستر، خاکستر کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Fatima burned the food to a cinder.

فاطمه خوراک را سوزاند (زغال کرد).

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cinder

  1. noun hot ash
    Synonyms:
    ember hot coal clinker soot

Collocations

burn to a cinder

سوزاندن و سیاه یا زغال کردن، (غذا را) سوزاندن

ارجاع به لغت cinder

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cinder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cinder

لغات نزدیک cinder

پیشنهاد بهبود معانی