گذشتهی ساده:
stokedشکل سوم:
stokedسومشخص مفرد:
stokesوجه وصفی حال:
stokingآتش کردن، تابیدن، سوخت ریختن در
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The room was cold so I stoked the fire in the fireplace.
اتاق سرد بود؛ بنابراین آتش بخاری را افروختهتر کردم.
The soldiers stoked in silence.
سربازان در سکوت تا خرخره خوردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stoke» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stoke