Disheartening

    dɪsˈhɑːrtnɪŋ dɪsˈhɑːtn-ɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      disheartened

    • شکل سوم:

      disheartened

    • سوم‌شخص مفرد:

      disheartens

    معنی

    adjective
    دل‌سردکننده، بیمناک‌کننده، مأیوس‌کننده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد disheartening

    1. verb Take away the enthusiasm of
      Synonyms: dispiriting, daunting, saddening, humbling, discouraging, deterring, dismaying, depressing, dampening, demoralizing, dejecting, crushing
      Antonyms: inspiriting, encouraging, heartening
    2. adjective Destructive of morale and self-reliance
      Synonyms: demoralizing, demoralising, dispiriting

    ارجاع به لغت disheartening

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «disheartening» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disheartening

    لغات نزدیک disheartening

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند