سومشخص مفرد:
dishesوجه وصفی حال:
dishingمقعر، گود، کاو
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The gymnasium has a dished roof.
سالن بدنسازی دارای سقف مقعر است.
The dished cups were filled with fragrant tea.
فنجانهای گود چای معطر پر شده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dished» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dished