با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Wet Blanket

ˈwetˈblæŋkət wetˈblæŋkɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun singular countable
ناپسند آدم ضدحال
- His constant negativity made him a real wet blanket at the party.
- منفی‌نگری مداومش، او را به یک آدم ضدحال واقعی در مهمانی تبدیل کرد.
- No one wants a wet blanket around when we're trying to celebrate.
- وقتی می‌خواهیم جشن بگیریم، هیچ‌کس نمی‌خواهد یک آدم ضدحال در اطراف باشد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wet blanket

  1. noun pessimistic person
    Synonyms: cold water, damper, downer, drag, grinch, grouch, killjoy, malcontent, marplot, party pooper, poor sport, proser, sourpuss, spoilsport

ارجاع به لغت wet blanket

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wet blanket» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wet-blanket

لغات نزدیک wet blanket

پیشنهاد بهبود معانی