فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Disincentive

ˌdɪsənˈsentɪv ˌdɪsənˈsentɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun adjective
    ( deterrent =) مانع‌شونده، منع‌کننده، بازدارنده، ترساننده
    • - Excessive taxes form a disincentive to industrial expansion.
    • - مالیات‌های زیاد عامل بازدارنده‌ی توسعه‌ی صنعتی هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد disincentive

  1. noun A negative motivational influence
    Synonyms: deterrence
    Antonyms: incentive

ارجاع به لغت disincentive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disincentive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disincentive

لغات نزدیک disincentive

پیشنهاد بهبود معانی