در معنای اول همچنین میتوان از wake up بهجای wake استفاده کرد.
بیدار کردن (از خواب)، بیدار شدن، از خواب برخاستن، پا شدن، بلند شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The noise woke the baby.
صدا کودک را بیدار کرد.
A gentle touch on my arm woke me gently from my slumber.
لمس ملایمی بر روی بازویم، من را بهآرامی از خواب بیدار کرد.
Can you wake me in an hour so I don’t oversleep?
آیا میتوانی من را در یک ساعت بیدار کنی تا خیلی نخوابم؟
I usually wake around 7 AM.
من معمولاً حدود ساعت هفت صبح پا میشوم.
I hate it when I wake in the middle of the night.
من از اینکه در وسط شب بیدار شوم متنفرم.
The alarm clock woke me up this morning.
ساعت زنگدار امروز صبح مرا از خواب بلند کرد.
رد (قایق و کشتی و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The wake of the passing ship gently rocked the small fishing boat
رد کشتی در حال عبور قایق ماهیگیری کوچک را بهآرامی تکان داد.
a wake of dust behind the truck
ردی از گردوخاک در پشت کامیون
شب عزا، مراسم شب عزا، مراسم سوگواری، مراسم وداع (در شب قبلاز دفن متوفا)
The wake lasted all night, with family members taking turns sitting beside the body.
مراسم وداع تمام شب طول کشید و اعضای خانواده به نوبت کنار پیکر نشستند.
They held a wake for him at his favorite pub.
برای او در میخانهی محبوبش شب عزا برگزار کردند.
The wake of the deceased was a time for reflection and remembrance.
مراسم سوگواری آن مرحوم فرصتی برای تأمل و یادآوری بود.
قدیمی بیدار ماندن، شبزندهداری کردن (در مراسم سوگواری یا در کنار جسد متوفی)
The mourning family chose to wake over their loved one's body throughout the night.
خانوادهی عزادار تصمیم گرفتند که در طول شب در کنار پیکر عزیزشان بیدار بمانند.
The old tradition required someone to wake over the corpse throughout the night.
این سنت قدیم ایجاب میکرد که کسی در طول شب در کنار جسد شبزندهداری کند.
قدیمی بیدار ماندن، شبزندهداری کردن (برای خوشگذرانی)
The king doth wake tonight.
(شکسپیر) امشب پادشاه بیدار میماند.
The group of friends decided to wake all night and celebrate their last day of vacation.
گروه دوستان تصمیم گرفتند تمام شب شبزندهداری کنند و آخرین روز تعطیلات خود را جشن بگیرند.
تحریک کردن، برانگیختن، انگیزاندن
That insult woke his anger.
آن توهین خشم او را برانگیخت.
The speech waked the students.
این سخنرانی دانشجویان را تحریک کرد.
بیدار کردن، زنده کردن (خاطرات و غیره)
The old feelings had woken.
احساسات سابق بیدار شده بودند.
The old song playing on the radio wakes bittersweet memories of a past love.
آهنگ قدیمیای که از رادیو پخش میشود خاطرات تلخ و شیرین عشق گذشته را بیدار میکند.
انگلیسی بریتانیایی تعطیلات (که بهصورت سالانه برگزار میشود)
I look forward to the annual wakes with my friends every winter.
هر زمستان منتظر تعطیلات سالانه با دوستانم هستم.
We always choose a different destination for our wakes each year.
ما هر سال، مقصد متفاوتی را برای تعطیلات خود انتخاب میکنیم.
1- در عقب (چیزی )، دنبال، دنباله 2- در اثر، پیامد، درنتیجهی
از خواب غفلت بیدار شو، به خودت بیا، واقعبین باش
کلمه "wake" در زبان انگلیسی معانی و کاربردهای متعددی دارد که میتوان آنها را در زمینههای مختلف بررسی کرد. در ادامه، به توضیح معانی مختلف این واژه، نکات جالب و کاربردهای آن میپردازیم.
معانی و کاربردها
1. بیدار شدن: یکی از معانی اصلی "wake" بیدار شدن از خواب است. این واژه در جملات مختلف برای توصیف عمل بیدار شدن از خواب استفاده میشود. به عنوان مثال: "I wake up at 7 AM every day" به معنای "هر روز ساعت ۷ صبح بیدار میشوم".
2. بیدار کردن: "Wake" همچنین میتواند به معنای بیدار کردن شخصی دیگر باشد. به عنوان مثال: "Please wake me up at 6 AM" به معنای "لطفاً ساعت ۶ صبح مرا بیدار کن".
3. بیداری (Wakefulness): در این زمینه، "wake" به حالت بیداری و هوشیاری اشاره دارد. این مفهوم به معنای عدم خواب و هوشیاری کامل است.
4. مراسم یادبود: در فرهنگهای مختلف، "wake" به مراسمی اشاره دارد که به یاد فردی که فوت کرده، برگزار میشود. این نوع مراسم معمولاً شامل جمع شدن خانواده و دوستان و یادآوری خاطرات فرد متوفی است.
نکات جالب
- تلفظ: تلفظ "wake" /weɪk/ است و از نظر آوایی به کلماتی مانند "make" و "take" شباهت دارد.
- شکلهای مختلف: این کلمه به اشکال مختلفی در زمانهای مختلف صرف میشود. برای مثال، گذشته آن "woke" و اسم مفعول آن "woken" است. به عنوان مثال: "I have woken up early today" به معنای "امروز زود بیدار شدهام".
- فعل عبارتی: "Wake up" یک فعل عبارتی است که به معنای بیدار شدن یا بیدار کردن است. این عبارت بهطور رایج در مکالمات روزمره استفاده میشود.
- استفاده در ادبیات: کلمه "wake" در ادبیات و شعر نیز بهطور گستردهای استفاده میشود. شاعران ممکن است از این واژه برای توصیف بیداری روح یا احساسات استفاده کنند.
- معنی مجازی: در برخی از متون، "wake" به معنای به وجود آوردن آگاهی یا تشخیص یک موضوع خاص نیز استفاده میشود. به عنوان مثال: "This event will wake people up to the reality of climate change" به معنای "این رویداد مردم را نسبت به واقعیت تغییرات اقلیمی آگاه خواهد کرد".
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wake» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wake