فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Woke

woʊk wəʊk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • مصدر:

    wake
  • شکل سوم:

    woken
  • سوم‌شخص مفرد:

    wakes
  • وجه وصفی حال:

    waking

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

گذشته‌ی ساده‌ی فعل wake

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- She woke me up with a loud bang on the door.
- با صدای بلند در من را از خواب بیدار کرد.
- The alarm clock woke him up before sunrise.
- ساعت زنگ‌دار قبل از طلوع آفتاب او را بیدار کرد.
adjective
آگاه، بیدار (به‌ویژه در مورد مشکلات اجتماعی مانند نژادپرستی و نابرابری و غیره)
- The woke generation is actively fighting against systemic inequality.
- نسل آگاه علیه نابرابری سیستماتیک فعالانه مبارزه می‌کند.
- The woke individuals are advocating for change and challenging the status quo.
- افراد بیدار از تغییر و به چالش کشیدن وضعیت موجود حمایت می‌کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد woke

  1. verb to begin to comprehend
    Synonyms:
    noticed saw grasped
  1. verb arouse or excite feelings and passions
    Synonyms:
    excited aroused stimulated stirred ignited awakened revived roused wakened awoke inflamed freshened prodded nudged shook arose called het waved watched understood trailed tracked serviced
    Antonyms:
    discouraged
  1. verb cause to become awake or conscious
    Synonyms:
    awakened wakened aroused awoke rose arose roused stirred
    Antonyms:
    slept napped

ارجاع به لغت woke

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «woke» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/woke

لغات نزدیک woke

پیشنهاد بهبود معانی