امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Deathwatch

ˈdeˌθwɑːtʃ ˈdeˌθwɑːtʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
شب زنده‌داری کنار بستر شخص درحال مرگ یا تازه مرده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun
پاسدار محکوم (یا محکومان) به اعدام، پاسدار اعدامی‌ها
noun
(حشره‌شناسی) سوسک مرگ (از تیره‌ی Anobiidae که سوسک‌های چوب کاو است و هنگام خوردن چوب صدایی ایجاد می‌کنند که در نظر خرافاتیه‌ا نشانه‌ی مرگ کسی است)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deathwatch

  1. noun Minute wingless psocopterous insects injurious to books and papers
    Synonyms:
    booklouse book louse Liposcelis divinatorius
  1. noun Bores through wood making a ticking sound popularly thought to presage death
    Synonyms:
    deathwatch-beetle Xestobium rufovillosum

ارجاع به لغت deathwatch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deathwatch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deathwatch

لغات نزدیک deathwatch

پیشنهاد بهبود معانی