امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Debacle

deɪˈbɑːkl / / dɪ- deɪˈbɑːkl / / dɪ-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    debacles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
افتضاح، سقوط ناگهانی حکومت و غیره، سرنگونی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The army's debacle caused the death of many soldiers.
- شکست افتضاح‌آمیز قشون باعث مرگ سربازان فراوانی شد.
- Her performance in that scene was a complete debacle.
- بازی او در آن صحنه افتضاح محض بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد debacle

  1. noun catastrophe
    Synonyms:
    disaster failure wreck ruin collapse crash devastation havoc defeat downfall reversal overthrow ruination fiasco smash breakdown rout smashup washout beating drubbing trouncing shellacking licking crack-up vanquishment defeasance dissolution blue ruin
    Antonyms:
    miracle wonder boon

ارجاع به لغت debacle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «debacle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/debacle

لغات نزدیک debacle

پیشنهاد بهبود معانی