آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Deaden

ˈdedn ˈdedn

معنی deaden | جمله با deaden

verb - transitive adverb

خرف کردن، بی‌حس و بی‌روح کردن، بی‌جان شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Cutting the music deadened the party.

قطع موسیقی مهمانی را بی‌روح و مرده کرد.

to deaden a blow

از شدت ضربه کاستن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

His criticism deadened our enthusiasm.

انتقاد او شوق ما را از بین برد.

drugs that deaden pain

داروهایی که درد را می‌کشند

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد deaden

لغات هم‌خانواده deaden

  • verb - transitive
    deaden

ارجاع به لغت deaden

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deaden» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deaden

لغات نزدیک deaden

پیشنهاد بهبود معانی